کاسنی تلخ
سیدموسی عثمان سیدموسی عثمان

مدیر مسوول ماهنامه طنزی وانتقادی بینام در تورنتو

بگویی گربهارآید دیگر هرگز نمی آید

شده اوخسته وبریان دوباره برنمیگردد

نی اش، چوپان بر بسته

لبش بانخ غم دوخته

به سوی رمه ی خون پُر می بیند

که گرگان قوی هیکل

به چنگال اش دریده

عطارش توپ هاوان است

فضایش عطر باروت است

نسیمش بسمل ونیم جان

صدای تغتخ شبنم

به قهر آورده آفتاب را

یتمی خفته در آفتاب

تب آلودو بی خواب است

به بالین اش نشسته مادری

که در دست کاسه ی کاسنی

دوچشمان پرآب و لب خشک اش

که یاد نان جوار

دیروز می کند

ومی گوید کفن کش را

خدا بیامرزد

به طفل گوید بخور ای جان مادر

گرچه تلخ است

این دوای مفت صحرایی

نه تلختر، از زندگی

ملت بی کس

خداات رفته مهمانی

ای جان مادر

درون قصر سفیدی

که رنگ دیوار قصر

بررنگ بیرق اسلام ناب  ماند

چه خوب محفل پُر شان و پُر شوکت

خدا در پاین مجلس

دودست در گردن قاتل سیا انداخته

به یاد بندگان پا برهنه

 اشک می ریزد

و می گوید ای قاتل

من خدای نا توان هستم

که تنها بوش می داند


May 18th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان